بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست / در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی (۲)
اکنون قهر کرده ایم؟ می گوییم بورس با این سیاست ها ارزشی ندارد؟ می خواهیم با کوچک کردن آن بگوییم نابود شد به دادش برسید؟ ما خود کوچک می کنیم بعد می پرسبم جرا به حسابش نمی آورید؟وقتیکه ارزش روزانه معاملات بورس از گردش معاملات مسکن مناطقی از تهران کمتر است چگونه به حساب آید؟
آیا واقعا سهام ارزش ندارد ؟ چند شرکت را تخصصی ارزش گذاری کرده ایم ؟ به همان عینکی که یک شرکت را برای عرضه اولیه ارزیابی می کنید شرکت های موجود را ارزیابی کرده ایم؟ یا با کشیدن پای یک عبارت نرخ سودبانکی (بازده بدون ریسک) و یک استدلال P/E بازار حجت را بر خودمان و همه تمام کرده ایم؟ به استمرار می گوییم بورس بازاری تخصصی است و مبتنی بر دانش ! به اینجا که می رسد علم از رادار منطق ها خارج می شود! تا ارزشی نمایان نشود خریداری برای آن پیدا نمی شود. ارزش سهام شرکت ها در بازارهای مالی توسعه یافته روزانه توسط نهادهای مالی تخصصی با روش های کارشناسی ارزشگذاری سنجیده و مرتبا بروز می شود و یکی از با اهمیت ترین فاکتورهای تصمیم سازی در بازار سهام است.
در آبان سال ۱۳۹۲ که بازار دوره رشدی را گذرانده بود در جلسه ای با حضور مدیران نهادهای مالی در سازمان بورس به ارزیابی وضعیت بازار پرداخته بودیم بزرگواران قلم بدست و عینک بر جشم آمدند و استدلال کردند که حداقل P/E بازار باید ۱۲ باشد همه اساتید دانشگاهی ، اهل فن و تجربه به فاصله جندماه و البته با افزایش نرخ خوراک پتروشیمی ها این اساتید P/E انتظاری خود را به یک سوم کاهش دادند نه درآن حلسه اول کسی از نوک دماغش جلوتر رفت و نه بعد از آن.
همه آن دانشی که در وادی ارزش گذاری آموخته بودند را هم به ثانیه ای در کیسه ای گره زده و معدوم کردند.
سخنی با مدیران نهادهای مالی
۱- منابع در اختیار یعنی قدرت برای نهادهای مالی ایست. اکر به فکر بهبود بورس هستید راه های آن هم که بسبار واضح است لطفا به قدر همتتان در هر بخش آن که می خواهید و میدانید سرمایه گذاری کنید! به ارزش سهام در اختیار یا پتانسیل های بازار واقفید؟ رصد می کنید؟ این رسالت شماست که باید انجام دهید وشما راشایسته کسب درآمد از این بازار می کند.
۲- اگر به زعم مدیران نهادهای مالی بازار سهام جای سرمایه گذاری نیست پس الان چه می کنند در آن اتمسفری که تخصص دارند؟. اینکه کرکره بازار تا نیمه پایین باشد و سوت وکور و همه سرقفلی داران این بازار در چهارسوی دیگری (بازار بدهی و بازار پول) مشغول باشند و دلخوش به اینکه چراغهای راسته بازار خودشان کورسویی دارد(شاخص بورس) که نه کور می کند و نه شفا می دهد، زیبنده نیست. این راسته بازار توجه و اهمیت کدام رهگذری را برمی انگیزد چه برسد به صاحبان سرمایه؟! مگر رسالت بازاریابی و معرفی و جذب مخاطب به این بازار برعهده کیست؟
۳- مادامی که نبض بورس ضعیف باشد ، بالا و پایین آن هم مانیتور نمی شود. با ضرباتی که بر سر این موجود وارد شده رها کردن آن حس ترحم که برنمی انکیزد هیچ ! خیال ضاربان را هم راحت می کند که صدایی از مضروب برنمی خیزد.نهایتا به فکر کفن ودفنش باشند.
۴- بورس را به جایگاه خودش برگردانید تا در حیطه اولویت های مدیران و صاحبان سرمایه قرار گیرد در دوران رونق بورس نهادها و سازمان های، بخش خصوصی و دولتی در تفکر توسعه بخشی از ساختار خود در فضای سرمایه گذاری بودند. چرا که آن را افق توسعه می دیدند و قدم گذاشتن در آن را معبری برای پیشی کرفتن از رقبا.
دکتر محمودرضا خواجه نصیری