بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی(۱)
کانون نهادهای سرمایه گذاری در نامه ای که درخصوص ماده واحده مالیات در بودجه ۱۴۰۳ نوشته است عنوان کرده که “ ارزش دارایی های صندوق های سرمایه گذاری ۹۱۷۰ هزار میلیارد معادل ۱۱ درصد نقدینگی کل کشور است” باعث افتخار است. قدرتی عظیم ! اما شاید از دریچه دیگر نگاهی به این دارایی بیاندازیم هم خالی از لطف نباشد.
ارزش معاملات سهام در بورس و فرابورس در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲، ۳۴هزار میلیارد ریال بوده است یعنی یعنی کمتر از ۴ در هزار دارایی تحت مدیریت نهادهای مالی بازار سرمایه . اگر منابع تحت مدیریت شرکت های سرمایه گذاری و هلدینگ ها ( نهادهای مالی دیگر بازار سرمایه ) را هم در نظر بگیریم این نسبت به صفر میل می کند.
واقعا اینکه فعالیت نهادهای مالی بازار سرمایه که واسط جذب و هدایت آنها به بازار سرمایه هستند در این بازار تقریبا صفر است به مفهوم عدم اعتقاد این نهادها به بازار سهام است که اگر چنین است از دیگران چه انتظاری است؟!
مگر نه اینکه تمام معافیت های مالی اخذ شده در قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی با منطق وظیفه خطیر این نهادها در جذب نقدینگی و هدایت آن به سمت تولید بوده است؟ آیا اینکه امروز ۹۹ درصد این قوا درجهت گرقتن منابع از مردم و سپردن آنها به بانک یا خرید اوراق بدهی دولت معطوف می شود کمک به تولید محسوب می شود ؟
چندسال پیش جهت کسب رضایت سازمان به تخصیص بخش اندکی از این منابع ( ۵ تا ۱۰ درصد) به بازار سهام بحثی کارشناسی درگرفت همه دوستان مخالف این امر معتقد بودند این منابع با هدف تمرکز برای کسب بازده بدون ریسک و ثابت طراحی شده است اما سوالاتی که نه آن زمان و نه در هیچ زمانی پاسخ داده نشد؟
۱-مگر این گونه صندوق ها در بازار سرمایه فعالیت می کنند ؟مگر نه اینکه فعالیت صندوق هایی کاملا تنیده با ابزارهای بازار پول در دنیا به عنوان صندوق های بازار پول شناخته می شوند
۲- مکر نه اینکه معافیت و مشوق های مالیاتی ابزارها و نهادهای مالی بازار سرمایه به واسطه عملکرد آنها به عنوان واسط جذب نقدینگی و هدایت آنها به سمت تولید به این ابزارها و نهادها اعطا شد ؟ بازار سهام چنین شأنی ندارد؟ شایسته نیست که این معافیت را در هدایت نقدینکی به سمت بازار سهام هم کمی بکار گیریم؟
و باور کنیم نقدینگی بازارها را مدیریت می کند، ارزش می دهد و هدایت می کند و در رقابت بازارها به جایکاهی می رساند. نمی توان ۱۱ درصد نقدینگی کشور را در اختیار داشت و فریاد مظلومیت سرداد از ضیق نقدینکی و مطالبه ترریق نقدینگی مساعدتی معادل یک در هزار آنچه تحت مدیریت است را ازصندوق توسعه یا سیستم بانکی کرد؟ عجیب نیست؟! اتلاف وقت و انرژی نیست؟مطالبه آنچه خود داریم از بیگانه نیست؟
زور خود را به التماس ندهیم! اکر فکر می کنیم بازار بی رمق و منفعل و کنار تشستن نهادهای مالی و نکاه کردن ،راه حل رسیدن به هدف است یا مبارزه با دست اندازی ها به بورس ،سرنا را از سر گشادش می زنیم!
تصور کنید بورسی که ارزش معاملات روزانه اش کمتر از ۴۰ در میلیون نقدینگی کشور است در کجای معادلات یک تصمیم گیر یا یک سیاست گذار می گنجد؟
(ادامه در بخش ۲)
دکتر محمودرضا خواجه نصیری
linkedin.com/in/mahmoodreza-khajehnasiri